به گزارش مشرق، تلاشهای فعلی برای ارتقای ترانزیت کشور را مثبت و شایسته قدردانی دانسته اما خلأ یک برنامهریزی راهبردی در این مسیر را تا حدی برجسته و نمایان برشمرده است مبنیبر اینکه با رجوع به تجربه چند دهه گذشته میتوان با اطمینان بالایی پیشبینی کرد که تلاشهای فعلی اگرچه توانستهاند بخشی از عقبماندگیهای ۷ سال اخیر را جبران کرده، اما همچنان نمیتوانند بخش بزرگی از استعدادهای ترانزیتی ایران را فعال کند.
تلاشهای حاضر از نوع کوتاه مدت و عملیاتی و در جهت بهرهبرداری بهتر از ظرفیتهای حملونقلی موجود است که در خوشبینانهترین حالت میتواند عملکرد ترانزیتی سنوات گذشته (متوسط ۱۰ میلیون تن در سال) را به ۲۰ یا نهایتاً ۳۰ میلیون تن کالا در سال برساند؛ اما برای دستیابی به استعدادهای ترانزیتی برآورد شده کشور (یعنی ۸۰ میلیون تن در سال و بالاتر) به یک برنامه میان مدت و بلند مدت قابل اتکا برای سرمایهگذاریهای کلان زیرساختی نیاز است.
در گزارش مرکز پژوهشها با عنوان «برنامه ملی ترانزیت؛ ضرورت و الزامات» تاکید شده تمرکز بر امور عملیاتی و کوتاه مدت و کمتوجهی نسبت به تهیه یک برنامه ملی برای سرمایهگذاریهای راهبردی در حوزه ترانزیت در شرایطی رخ میدهد که اولاً تهدیدهای منطقهای ایجاد شده برای استعدادهای ترانزیتی ایران، زیان یکسانی را متوجه کشور نمیکنند.
ثانیاً همه فرصتهای ترانزیتی ایران نیز از منافع و قطعیت یکسانی برخوردار نیستند. در چنین شرایطی، بیبرنامگی و عدم استفاده از روشهای علمی برای شناسایی زیرساختهای دارای اولویت برای سرمایهگذاری، نه تنها میتواند به بازدهی اندک یا حتی انجماد منابع مالی محدود کشور از طریق سرمایهگذاری کلان در زیرساختهای فاقد اولویت منجر شود، بلکه شکست در رقابتهای ترانزیتی منطقهای و عدمالنفعهای کلان و راهبردی متعاقب آن را نیز متوجه کشور میکند.
تله ترانزیتی؛ مهمترین چالش در نظام برنامهریزی برای ترانزیت
در این گزارش از خوشبینی بیش از حد نسبت به موقعیت ترانزیتی ایران (با القابی همچون چهارراه یا شاهراه ترانزیتی منطقه و جهان) به عنوان تله ترانزیتی حال حاضر کشور تعبیر شده و از آن بهعنوان مهمترین چالش در نظام برنامهریزی برای ترانزیت کشور یاد شده است.
چراکه این امر موجب سادهپنداری نسبت به اخذ تصمیمات راهبردی در این حوزه میشود در حالی که شناسایی اولویتهای سرمایهگذاری در حوزه ترانزیت ایران، اساساً مسألهای چند بُعدی (سیاسی، امنیتی، اقتصادی، و حملونقلی) و دارای عدم قطعیتهای قابل توجه است که حل آن تنها با استفاده از روشهای علمی روزآمد امکانپذیر است. قرار گرفتن در این تله ترانزیتی موجب عدم احساس نیاز جدی به تهیه برنامه کلاننگر و قابل اتکا برای سرمایهگذاری در زیرساختهای ترانزیتی شده است که اتخاذ تصمیمات فاقد پشتوانه کافی مطالعاتی از نمودهای آن میباشد.
الزامات تهیه برنامه ملی ترانزیت
این گزارش با تاکید بر اینکه با داشتههای فعلی کشور (خصوصاً در زمینه مطالعاتی)، تهیه برنامه ملی ترانزیت بهصورت خلقالساعه امکانپذیر نخواهد بود، برای تحقق این مهم پیشنیازها و الزاماتی در حوزه سرمایهگذاریهای کلان زیرساختی همچون پذیرش کاستیهای مطالعاتی در زمینه ترانزیت و شکلدهی جریان علمی در این زمینه، در نظر گرفتن سناریوهای محتمل از آینده روابط سیاسی و اقتصادی بینالمللی در ارزیابیها، ارزیابی ایدههای جدید و ابتکارعملهای مبتنیبر مشارکت ایران در زنجیره ارزش جهانی، نگاه شبکهای بهجای نگاه نقطهای (در نظر گرفتن هزینههای مورد نیاز برای رفع کل گلوگاههای موجود در یک کریدور)، در نظر گرفتن تعارضات احتمالی ترانزیت با صادرات، در نظر گرفتن کریدورهای رقیب (اعم از کریدورهای موجود و کریدورهای در دست برنامهریزی) در ارزیابیها، همکاری نهادهای ذیربط و تشکیل چرخه بازخوردگیری بین نهادهای مختلف و اولویتبندی بین طرحها و ابتکارعملها را پیشنهاد میدهد.
متن کامل گزارش مرکز پژوهشهای مجلس را از اینجا بخوانید.